عاشقانه های حلال

وبلاگ رسمی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی : @asheghaneh_halal

عاشقانه های حلال

وبلاگ رسمی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی : @asheghaneh_halal

عاشقانه های حلال

بسم رب المحبوب؛
آدرس کانال و پیج های ما در تلگرام:

عاشقانہ هاے حلال:

tel & insta: @asheghaneh_halal

خادم مجازے:

tel & insta: @khadem_majazi

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۲ مرداد ۹۶، ۱۹:۱۰ - فاطمه
    واقعا
نویسندگان

۸۷ مطلب با موضوع «همسفرانه (1 = 1 + 1)» ثبت شده است


بسم الله الرحمن الرحیم
پانتومیم عاشقانه
داخل آشپزخانه مشغول تهیه تدارکات شام هستم.با صدای دو کفش که از پشت درها می آید وجودم سراسر آرامش میشود.عینکم را از چشمانم برمیدارم تا آرایش چشمم بیشتر خودش را برای میهمان عزیزم نمایش دهد و به سمت در حرکت می کنم.               

درب خانه باز میشود.پلاستیک به دست عین آدم آهنی با دست و پاهای باز و کشان کشان خود را به کنار بخاری می رساند.پلاستیک را مخفیانه از دید من قایم می کند و در پشت بخاری می گذارد.سریع میروم کنارش دستانش یخ یخ است.چند بار بگویم زمستان موتور ممنوع!به زور دستانش را در جیب شلوارم میگذارم و دو دستم را هم آغوش دستانش میکنم تا سریع تر گرم شود.چشمانش برق خاصی دارد و  این یعنی شیطنت یا سورپرایزی در راه است.دیگر نگاهش را میشناسم....دلم برایش می سوزد قبل از آنکه رعدی به پا کنم و پلاستیک را بدزدم و در خانه هوار هوار راه بیندازم.برایش آب جوش عسل میاورم که هم افطار کرده باشد و هم سریعتر گرمش شود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۱۹
افسر ولایی مهدی(عج)

به نام خدا

شاید برای شما هم پیش آمده باشه که یه وقتایی تو روابطتون با یک سری آدم ها کم بیارین. و این جمله دوست نداشتنی (آخه من چیکار کنم با اینا؟) ورد زبونتون بشه. وقتی خوبی میکنی و بدی می بینی، خوش قلبی و سوء ظن می بینی، مهربونی میکنی و کینه می بینی. یا حتی در موارد خیلی ساده تر وقتی کاری به کار کسی نداری و داری زندگی آروم خودت رو میکنی اما همه به کار زندگیت کار دارن و آرامشت رو به بازی گرفتن. وقتی تو زمینه هایی که حقته، می بخشی و طلبکار نمیشی و در کمال تعجب بعدا می بینی بدهکار شدی...

خب، متاسفانه مصداق بیشتر گزاره های بالا تو زندگی های ما خانواده همسرمون هستن. تا یه جاهایی میشه تلاش کرد، حرف زد، رفع سوء تفاهم کرد، بخشید، محبت کرد، بی اعتنایی کرد... ولی یک جاهایی کاری از دست آدم برنمیاد. یعنی چقدر تلاش کنی خوبی خودت رو ثابت کنی، یا چقدر نادید بگیری، یا چقدر غر بزنی به همسرت...

اینطور وقتا باید چکار کرد؟

یک بار که من خیلی دلم از خانواده همسرم گرفته بود و کلافه شدم بودم از یک سری توقعا و ناراحتی ها و مدام داشتم تمام پستای (در ارتباط با خانواده همسر) همسر بهشتی رو با خودم مرور می کردم و هی تلقین می کردم از راهکارای فرشته ایت استفاده کن! حلش کن! تو میتونی! اما اثر نداشت و واقعا از نظر روحی خسته بودم یک خواهرانه شیرین به دادم رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۶
افسر ولایی مهدی(عج)

می سوزد.به شدت میسوزد.بوی سوختن پوستِ روی آتش در انباری کوچکِ خانه مان پخش می شود.انگشتم را باهمان کثیفی و سیاهی در دهانم فرو می برم تا بزاقش آبکی باشد برای ساکن کردن دردش.آرام نمی گیرد.اشکم را در می آورد.دخترک نازک نارنجیِ خانه پدر همان که به روی کوچکترین چروک روی پوستش حساس بود حالا دستانش قدری از خودش پیرتر نشان می دهد!نگاهی به ساخته های دستی ام میکنم،برای صدمین بار تعدادشان را می شمارم و قیمتش را تخمین می زنم;"الحمدلالله".با همان دستِ سوخته بدون آنکه حواسم به سیاهی انگشتانم باشد قطره های نمکی روی گونه هایم را پاک می کنم،حالا صورتم نیز سیاه شده است مثل مبارک عید نوروز!خنده ام میگیرد.

با لبخند وسایل کارم را جمع و جور می کنم.وارد آشپزخانه می شوم و با ریکا میفتم به جان تیرگی دستانم سپس لوازم سفر روز آتی را آماده می کنم و غرق در افکار می شوم چقدر خدا مرا دوست دارد که رزقی برایم مقدر کرد تا در این سفر نیز دستم خالی نباشد حتی به اندک مقدار.صدایی از پشت در رشته افکارم را می دزدد...تق تق تق...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۸
افسر ولایی مهدی(عج)

بسم رب العشق

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد...

دبیرستان که بودم یک معلم دینی داشتم که یه جورایی خودش عامل انحراف بچه ها بود و اعتقادات عجیب و غریبی داشت. روز ولنتاینِ اون سال، وقتی اومد سر کلاس بعد از تبریکاتی که حواله مون کرد، گفت حتما همه تون کادوهاتون رو آماده کردید دیگه . چند نفرمون با حالت اعتراض گفتیم ما دوست پسر نداریم و این حرفا هم مناسب کلاس دینی نیست. اون بنده خدا با یک حالت دلسوزانه گفت: بالاخره جو خانواده ها فرق می کنه دیگه، بعضی خانواده ها خیلی سختگیری میکنند، می دونم که شما هم دوست دارید که دوست پسر داشته باشید و این حس طبیعیه، بالاخره آدم به جنس مخالف کشش داره و این که شما دوست پسر ندارید طبیعی نیست!!!

خلاصه خانم معلم ما کلی به خاطر تنهایی ما غصه خورد و هر چی هم گفتیم ما علاقه ای به این کار نداریم گفت الان بچه هستید و حالیتون نیست و ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۰۱
افسر ولایی مهدی(عج)
هوالمحبوب

آب را گل نکنیم!
وقتی تشنشه و حالشو نداره بره برا خودش آب بیاره بهم میگه: "خیلی تشنمه و می‌خوام با دستای تو آب بخورم..."وقتایی هم که دلش میوه می‌خواد صدام می‌کنه و میگه: " شما که دستت نمک داره چندتا میوه برایم پوست می‌کنی تا با نمک دستت بخورم؟"
وقتی اینقدر با محبت خواسته‌هاشو بهم میگه. منم زورکی نمیرم براش آب بیارم با عشق میرم آشپزخونه و با نوای دل براش یه لیوان آب میریزم...

لیوانو میدم دستشو بهش میگم: گوارای وجودت عزیزم!

شاید عشق یعنی همین! اون آب بطلبه و من براش آب بیارم! اون با آب خوردن عاشقتر شه و من با آب دادن.

 

          به شیرین زبانی و لطف و خوشی          توانی که فیلی زمویی کشی

_______________
پ ن: این خاطره من رو برد به دوران عاشقی امام خمینی(ره) و همسر ایشون. هروقت امام تشنه شون میشد و خودشون نمی تونستند برن آب بخورن، رو به همسرشون میگفتن "تشنم شده" ! ؛ یعنی بصورت مستقیم به همسرشون نمیگفتن آب برام بیارین؛ اینم درسی از زندگی پربرکت ایشون.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۴۵
افسر ولایی مهدی(عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

معجزه محبت

 آیا می‌خواهید بوی محبت در خانه‌تان بپیچد؟

 آیا می‌خواهید شوهرتان در عرض چند روز عاشق شما شود؟

 آیا می‌خواهید رفتار شوهرتان با شما عوض شود؟

 آیا می‌خواهید پاسخ شوهرتان به بیشتر خواسته‌های شما مثبت باشد؟


کیمیای جدید محبت کشف شد!

کاملا تجربه شده! استاندارد و با گارانتی معتبر!

برای دریافت دستورالعمل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۴
افسر ولایی مهدی(عج)

باران گل

هوالمحبوب

هر دفعه که از در میاد تو، دستشو پشتش می‌گیره و بهم میگه: "عزیزم! چشمهاتو ببند"

با لبخند چشمهامو می‌بندم و چند ثانیه بعد...

.

.

لطافت گلهای بهاری پوست صورتمو نوازش میده!

و امروز...

سر سجاده‌ام نشسته بودم و قرآن می‌خواندم که او پشت سرم ایستاد و برای هزارمین بار گلش را گل باران کرد.


تو دوران نامزدی، میزان ابراز علاقه‌ی زبانی همسرم بهم خیلی زیاد بود. اما بعد از عروسی خیلی کمتر شد. بعدا فهمیدم که اکثر آقایون اینطورین. علتش هم اینه که قبل از عقد برای ابراز علاقه‌ راهی بجز گفتن "دوستت دارم" ندارن! اما الان تو خونه خودشون بوسه‌های وقت و بی‌وقت دارن! آرامشی دارن که بدون گفتن "دوستت دارم" هم براش لبخند میزنن و آرومشون می‌کنه.مردانگی‌ و فداکاری‌هایی دارن که چیزی بالاتر از محبت زبانیه.

منبع: هفته نامه متاهلین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۲۷
افسر ولایی مهدی(عج)

شب بود، دیگه داشت خوابم می‌برد که صدام کرد.

_ عزیزم؟

_ جانم؟

_ بیا یه قراری با هم بذاریم. بیا از این به بعد شبا قبل از اینکه بخوابیم همدیگه رو حلال کنیم.

_ مگه چی کار کردیم که همدیگه رو حلال کنیم؟

_ عزیزم آدم که از اجلش خبر نداره. زن و شوهر هم بیشتر از همه به گردن هم حق دارن. پس بیا همدیگه رو حلال کنیم این طوری اگه یه وقت هم دعوامون بشه یه بهانه خوب برای آشتی داریم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۱۹
افسر ولایی مهدی(عج)

منتخبی بسیار  زیبا ، آموزنده و دلنشین از این کتاب جاودانه، نوشته ی زنده یاد نادر ابراهیمی

هم سفر!

در این راه طولانی – که ما بی خبریم و چون باد می گذرد- بگذار خرده اختلاف هایمان با هم باقی بماند. خواهش می کنم!

مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی!

مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد!

مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه نگاه کردن را.

مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی و رویاهامان یکی.

هم سفر بودن و هم هدف بودن، ابداَ به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بل دلیل توقف است…

عزیز من! …

دو نفر که سخت و بی حساب عاشق هم اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است؛ واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی، قله ی علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند، که اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق.
یکی کافیست. عشق، از خودخواهی ها و خود پرستی ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۳
افسر ولایی مهدی(عج)

این متن نامه ملک الشعرای بهار به سودابه صفدری(بهار) پیش از ادواج است درحالی که هنوز او را ندیده و تنها وصف او را از دوستان شنیده بوده است.

دوست ابدی من قربانت شوم.
با این که شما را ندیده‌ام، از بخت خودم اطمینان دارم که گنجینه‌ی عزیز و ثابتی برای قلب و روح خویش انتخاب نموده‌ام. ولی نمی‌دانم احساسات شما از چه قرار است. عزیزم من خودم را برای شما معرفی می‌نمایم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۲۱
افسر ولایی مهدی(عج)

نامه عاشقانه و منتشر نشده علی شریعتی به همسرش
پوران!بزرگ ترین رنج ها قادر نیست سکوت و تحمل را  از من بگیرد اما کوچک ترین ناگواری هم تا آتشی در من بپا نکند از من دست بردار نیست . اجازه بده رنج هایی را که چندین روز بود خفته بودند و باز امشب بی جهت در روحم بیدار شدند با این چند خطی که برای اولین بار به تو می نویسم بتوانم خاموش کنم .
 
اجازه بده بگویم که این رنج ها را تو امشب به جان من ریختی و باز جز تو کسی را هم ندارم که به او شکایت برم زیرا تنها تویی که اگر بر ضعف من آگاهی یابی چندان ناگوار نباشد.
جوانی من در شش سالگی گذشت که محیط ما پر از خطر و خفقان و رنج و تیرگی بود و من همه نشاط و نیروی خویش را در راه تلاش علیه محیط قربانی کردم . تلاشی که جز اعصابی خسته و اندیشه ای مبهوت برای من سودی نداشت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۱۳
افسر ولایی مهدی(عج)

فال قهوه

تو یه روز سرد زمستونی هیچی مثل یه شیر قهوه داغ سرما رو از تن من بیرون نمی‌کنه. خصوصا اگه این شیر قهوه بهونه ی یه گپ دوستانه با همسرم باشه.

همسرم مثل خیلی از آقایون کم حرفه. دوست داشتم یه جوری سر حرف رو باز کنم که اون هم سر ذوق بیاد. بعدازظهر جمعه بود و هوا هم بس ناجوانمردانه سرد! دو تا فنجون شیر قهوه درست کردم و آوردم. وقتی قهوه‌ها رو خوردیم فنجون شوهرم رو برداشتم و با دقت و بدون اینکه خنده ام بگیره ته فنجون رو نگاه کردم و خیلی جدی بهش گفتم:"می‌خوام فالت رو بگیرم" اینقدر جدی تو حس رفته بودم که گفت:" من به این چیزا اعتقاد ندارم!" چند لحظه بعد با تردید پرسید:"بلدی یا داری سر به سرم می‌ذاری؟"

گفتم: گوش کن ببین درست می گم یا نه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۰۲
افسر ولایی مهدی(عج)
ابراز عشق به سبک نوت...

من عاشق سورپرایز کردن همسرم هستم. سورپرایز‌های وقت و بی‌وقت! یروز وقتی همسرم هنوز از سرکار برنگشته بود تصمیم گرفتم براش یه جشن نوتی بگیرم...

از هر آهنگی، یه تیکه ش رو روی یه استیک نوت نوشتم و اول از همه یکی رو چسبوندم روی درب ورودی که به محض اینکه از راه میرسه، اینو ببینه. یکی روی در اتاق خواب، یکی روی آینه میز آرایش، یکی روی در هال، یکی روی آینه هال! همسرم بعد از اینکه 2 تا از یادداشت ها رو دید فهمید تعدادشون زیاده شروع کرد به گشتن توی خونه و همشون رو پیدا کرد!


البته اونم همون شب ذوقشو بهم ثابت کرد...

مشغول کارای خونه بودم که صدام کرد: برو توی اتاق خواب شاید یه چیزایی باشه که دوست داشته باشی ببینی! تحمل نداره و هر سوپرایزی داشته باشه خودش لو میده.

اولین یادداشت رو توی اتاق خواب چسبونده بود. دومی رو پشت تلویزیون، سومی زیر کابینت، چهارمی توی لباسشویی، پنجمی توی سولاردم، ششمی روی فرش، هفتمی روی آیفون، هشتمی روی دکور آشپزخونه و نهمی روی آبریز یخچال.

 هر یادداشتی رو که پیدا می‌کردم کلی خوشحالی می‌کردم و می‌پریدم هوا.خیلی ذوق کردم!خیــــــــــــلی. همه رو که پیدا کردم گفتم: واقعا تو هم اندازه‌ی من ذوق کردی؟ گفت: بله حتی بیشتر!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۳
افسر ولایی مهدی(عج)

از عشق استقبال کنید!

مامان و بابام خدا رو شکر خیلی با هم خوبن، در عین صمیمیت زیادی که با هم دارن برای هم خیلی احترام قائل هستن. عقد که بودیم یه بار همسری اومد و من تو آشپزخونه کار داشتم نرفتم دم در استقبالش.  وقتی رفت مامان باهام صحبت کرد و رمز صمیمیت و احترامشون رو گفت: بدرقه و استقبال همسر! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۴۵
افسر ولایی مهدی(عج)

صدا کن مرا....صدای تو خوب است

یکی از چیزهایی که تو زندگی خیلی مهمه،

این هست که با چه اسمی همدیگرو صدا میزنید...

اساتید سفارش میکنن که اگر اسم کوچیک همدیگرو صدا میکنید...

یه آقا یا یه جان چاشنی قضیه بکنید.

مثلا علی آقا...علی جان...

هم محبت میاره هم یه جور احترام رو به همسر نشون میده.

و این که میتونید همسرتون رو با یه لقب عاشقانه یا مذهبی یا اجتماعی مخصوص خودش صداش کنید.

به شرط این که احترام همسر هم حفظ بشه...

مثلا دوستی داشتم که میگفت:

امام رضا همسرم رو  به من هدیه دادن. و همسرش رو خطاب میکرد هدیه امام رضا...

دوست دیگه ای میگفت : من همسرم رو تو خونه صدا میکنم ولی امر مریم...

دوست دیگه ای میگفت : من همسرم رو صدا میکنم آقا مهندس...

استفاده از این جور لقب ها ،هم احترام به همسر هست.

هم محبت میاره...و هم این که تاثیر خوبی تو روحیه همسرمون داره.

فقط نکته ای که وجود داره اینه که بعضی از خانوم ها، همسرشون رو با القابی صدا میکنن

که مثلا عاشقانه هست ولی شخصیت همسرشون رو کوچیک میکنن...

مثلا جوجو...فندقی و ...

البته شاید با خودتون بگید این موضوع به سلیقه هر کس مربوطه و اگر همسر ناراحت نشه

و خوشش بیاد،اشکالی نداره...نکته ای که وجود داره اینکه

این جور لفظ ها احترامی نداره و محبت خاصی نمیاره...

البته تو خلوت میشه با لفظ های ظریف تر و لطیف تری همسر رو صدا زد

ولی شرط حفظ احترام همسر فراموش نشه...

حدیثی از پیامبر مهر (ص) داریم که می فرمایند :

یدعوه باحب الاسماء الیه...

او را  به نامی صدا کنید که بیشتر دوست دارد.

خب این حدیث خودش اهمیت موضوع رو نشون میده...

با رعایت همین نکته کوچولو میشه کلی زندگی رو رنگارنگ کرد.

یه چیز دیگه ای که من دوست ندارم و اصلا نمی پسندم و البته میدونم که درست هم نیست

اینه که اسم همسر رو مخفف میکنن و نصف و نیمه صداش میکنن...

 

و در آخر این که یه چیزی که خیلی دوست دارم و میدونم درسته اینه که

لحنتون موقع صدا کردن همسر محبت آمیز و محترمانه باشه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۳۶
افسر ولایی مهدی(عج)