عاشقانه های حلال

وبلاگ رسمی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی : @asheghaneh_halal

عاشقانه های حلال

وبلاگ رسمی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی : @asheghaneh_halal

عاشقانه های حلال

بسم رب المحبوب؛
آدرس کانال و پیج های ما در تلگرام:

عاشقانہ هاے حلال:

tel & insta: @asheghaneh_halal

خادم مجازے:

tel & insta: @khadem_majazi

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۲ مرداد ۹۶، ۱۹:۱۰ - فاطمه
    واقعا
نویسندگان

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شوخ طبعی های جبهه» ثبت شده است

بسم رب المحبوب

با عرض سلام و ادب و احترام؛

جهت شرکت در

فراخوان های عاشقانه ای به همسرم(1=1+1) و خاطرات ارزشی، انقلابیِ طنز "ترکش خنده"

و مطالعه موارد فراخوان، و همچنین ارسال خاطرات ارزشی خود، روی عکس های مربوطه در زیر کلیک رنجه فرمایید!

 

             فراخوان عاشقانه ای به همسرم / 1=1+1                                           فراخوان جامع شوخ طبعی های ارزشیِ ترکش خنده

لازم به ذکر است که هیچ کدام از فراخوان های سایت محدودیت زمانی ندارند

و هر زمان که بخواهید می توانید خاطرات خود را ارسال نمایید

آدرس کانال‌ تشکیلات انقلابی جهادی فانوس در ایتا:

عاشقانه های حلال
https://eitaa.com/asheghaneh_halal

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۳
افسر ولایی مهدی(عج)

بسم الله ...

سه چهار ساعتی به رفتنمان به خط مقدم برای شروع عملیات مانده بود.

نیروهای گردان هر کدام در حال کاری بودند.

یا وصیتنامه می نوشتند و یا سلاح و تجهیزاتشان را امتحان می کردند

و از یکدیگر حلالیت می طلبیدند.

و این است موضوع این دفعه

حلالیت طلبیدن!...

 یک موقع دیدم از یکی از چادرها سرو صدا بلند شد

و بعد یک نفر پرید بیرون و بقیه با لنگه پوتین و فانسقه و بند و سنگ و کلوخ دنبالش.

اوضاع شیر تو شیر شد.

پسرک فراری بین خنده و ترس نعره می زد و کمک می طلبید

و تعقیب کنندگان با دهان های کف کرده و عصبانی ولش نمی کردند.

فراری را شناختم.

اسماعیل بود. از بچه های شر و شلوغ گردان.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۶
افسر ولایی مهدی(عج)

بسم رب الشهید

ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﻴﮕﻦ :

ﺗﻮ ﺟﺒﻬﻪ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩﻱ؟

ﻣﻴﮕﻪ: ﺯﺭﺷﻚ ﭘﺎﻙ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ!

ﻣﻴﮕﻦ: ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻱ؟

ﻣﻴﮕﻪ: ﻧﻪ ﺑﺴﻴﺠﻴﺎ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻣﻴﻨﻮﺷﺘﻦ ﻛﺮﺑﻼ ﻛﺮﺑﻼ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻴﺎﻳﻴﻢ؛

ﺑﻌضی از بچه ها هم ﺯﻳﺮﺵ واسه خنده و شوخی ﻣﻴﻨﻮﺷﺘﻦ:

ﺯﺭﺷﻚ

ﻣﺎ ﺍﻭﻧﺎﺭﻭ ﭘﺎﻙ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﻢ …

 _____________________

پی نوشت:

واقعا چه فضای صمیمی داشته جبهه ، چه هم دلی وجود داشته

کاش امروز و در این روزگار هم این صمیمیت و هم دلی بیش از اون موقع وجود داشته باشه و روز به روز بیشتر بشه.

منبع: فانوس جزیره

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۰
افسر ولایی مهدی(عج)

به نام خدا

کفشای منو کجا می بری؟

مقر آموزش نظامی بودیم!
ساعت سه نصف شب بود پاسدارا آهسته وآروم اومدند دم در

سالن ایستادند.همه بیدار بودیم و از زیر پتوها زیرنظرشون داشتیم .اول، بدون سروصدا یه طناب بستند دم در سالن. می خواستند ما هنگام فرار بریزیم روی هم.

طنابو بستند وخواستند کفشامونو قایم کنند، اما از کفش اثری نبود. کمی گشتند ورفتند کنار هم در گوش هم پچ پچ می کردند که یکی از

اونا نوک کفشای "نوری" رو زیر . پتوی بالا سرش دید. آروم دستشو برد طرف کفشا . نوری یه دفعه از جاش پرید بالا.

دستشو گرفت، وشروع کرد داد و بیداد : " آهای دزد، آهای ! کفشامو کجامی بری ؟ بچه ها! کفشامو بردند!

پاسدار گفت : " هیس !هیس! ، برادر ساکت !، ساکت باش منم " اما نوری جیغ میزد وکمک می خواست. پاسدارا دیدند که کار خیلی خیطه، خواستند با سرعت از سالن خارج بشند. یادشون رفت که طناب دم دره، گیر کردند به طناب وریختند رو هم.

بچه ها هم رو تختا نشسته بودند و قاه قاه می خندیدند...!

___________

منبع: 

موسسه سیره شهدا

کتاب رفاقت به سبک تانک

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۴ ، ۱۸:۴۳
افسر ولایی مهدی(عج)

بسم رب الشهید

نماز شب اجباری!

نصف شب کوفته از راه رسید، دید تو چادر جا نیست بخوابه، شروع کرد سر و صدا، مگه اینجا جای خوابه؟ پاشید نماز شب بخونید، دعا بخونید. ما هم تحت تاثیر حرفاش بلندشدیم و اجبارا مشغول عبادت شدیم، خودش راحت گرفت خوابید.
شادی روح مطهر شهید بدیعی صلوات..

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۳:۲۹
افسر ولایی مهدی(عج)

بسم رب المحبوب

اینها دیونه اند یا اجنه ؟!‌...

خرمشهر بودیم !

آشپز و کمک آشپز، تازه وارد بودند و با شوخی بچه ها ناآشنا. آشپز ، سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها رو چید جلوی بچه ها. رفت نون بیاره که علیرضا بلند شد و گفت : (( بچه ها ! یادتون نره ! )) آشپز اومد و تند و تند دو تا نون گذاشت جلوی هر نفر و رفت. بچه ها تند نون ها رو گذاشتند زیر پیراهنشون. کمک آشپز اومد نگاه سفره کرد؛ تعجب کرد. تند و تند برای هر نفر دوتا کوکو گذاشت و رفت. بچه ها با سرعت کوکوها رو گذاشتند لای نون هائی که زیر پیراهنشون بود. آشپز و کمک آشپز اومدن بالا سر بچه ها. زل زدند به سفره. بچه ها شروع کردند به گفتن شعار همیشگی: (( ما گشنمونه یاالله ! )). که حاجی داخل سنگر شد و گفت: چه خبره؟ آشپز دوید روبروی حاجی و گفت: حاجی! اینها دیگه کیند! کجا بودند! دیوونه اند یا موجی ؟!! فرمانده با خنده پرسید چی شده؟! آشپز گفت تو یه چشم بهم زدن مثل آفریقائی های گشنه هرچی بود بلعیدند!!! آشپز داشت بلبل زبونی میکرد که بچه ها نونها و کوکوها رو یواشکی گذاشتند تو سفره. حاجی گفت این بیچاره ها که هنوز غذاهاشون رو نخوردند! آشپز نگاه سفره کرد؛ کمی چشماشو باز و بسته کرد. با تعجب سرش رو تکونی داد و گفت: جل الخالق!؟ اینها دیونه اند یا اجنه؟!‌ و بعد رفت تو آشپزخونه ... هنوز نرفته بود که صدای خنده ی بچه ها سنگرو لرزوند ...

منبع» نسیم شهادت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۱:۰۵
افسر ولایی مهدی(عج)

»»» پست ثابت فراخوان ترکش خنده «««

بسم ربّ الشهدا و الصدیقین؛

معبر سایبری دریچه انتظار، به مناسبت هفته دفاع مقدس و میلاد امام علی النقی(ع)، و در راستای ترویج سبک زندگی شهدا، جانبازان و ایثارگران، آزاده ها، بسیجی های مساجد و دانشجویی، ادارات و... و با هدف آشنایی با اخلاق و روحیات شاد و بانشاط نیروهای ارزشی انقلاب اسلامی، اقدام به برگزاری فراخوانی جامع، تحت عنوان «ترکــش خنده» در فضای مجازی نموده است؛

با وجود فراخوان های مشابهی که در اینترنت ایجاد شده است، در این فراخوان، بصورت جامع، خاطراتی از شوخ طبعی های تمام نیروهای ارزشی و انقلابی کشور، گردآوری و علاوه بر نشر در وب، به چاپ خواهد رسید.

بزرگوارانی که می توانند " خاطرات کوتاه و طنزآمیز " خود را برای ما ارسال نمایند، شامل:

خانواده های معظم شهدا – جانبازان – آزادگان – خادمان و زائران راهیان نور – بسیجی های مساجد – بسیجی های دانش آموز و دانشجو – بسیجی های هیئت ها - بسیج های اساتید و ادارات و...

در ادامه مواردی جهت کمک به ارسال خاطرات شما آمده است:

موارد فراخوان(خاطرات طنز ارزشی):

خانواده های معظم شهدا و جانبازان:

- شوخ طبعی های شهید با همسرش

- شوخ طبعی های شهید با فرزندان

- شوخ طبعی های نماز و نیایش

- شوخ طبعی ها با مسوول تدارکات

- شوخ طبعی ها با فرمانده

- شوخ طبعی ها در عملیات

- و...

آزادگان:

- شوخ طبعی های اسرا با هم

- سرکار گذاشتن افسرهای عراقی

- و...

بسیج های مساجد، دانشجویی و... :

- شوخ طبعی در دفاتر هنگام فعالیت

- سرکار گذاشتن دوستان

- شوخ طبعی های هنگام چاپ و توزیع نشریه

- شوخ طبعی های هنگام برگزاری نمایشگاه و همایش ها

- و...

انتظار می رود با اطلاع رسانی این فراخوان در اجر معنوی و اخروی آن سهیم باشید؛ عزیزانی که تمایل به همکاری در این خصوص دارند، می توانند در قسمت "خبرنگار افتخاری" از منوی بالای سایت خاطره 313 ، ثبت نام کنند.

طربقه ارسال:

تو قسمت نظرات وب، یا از طریق ایمیل زیر خاطره تون رو با نام واقعی و یا مستعار بفرستین؛

ضمنا اگه ایده ای در مورد این فراخوان یا فراخوان های مشابه در سایت، دارین، از همین طریق در میان بذارین.

وب: khatereh313.blog.ir

ایمیل: khatereh313@yahoo.com

 لطفا این فراخوان را در وبسایت ها و وبلاگ هایتان بازنشر کنید

و­السلام/

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۳:۵۱
افسر ولایی مهدی(عج)