عاشقانه های حلال

وبلاگ رسمی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی : @asheghaneh_halal

عاشقانه های حلال

وبلاگ رسمی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی : @asheghaneh_halal

عاشقانه های حلال

بسم رب المحبوب؛
آدرس کانال و پیج های ما در تلگرام:

عاشقانہ هاے حلال:

tel & insta: @asheghaneh_halal

خادم مجازے:

tel & insta: @khadem_majazi

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۲ مرداد ۹۶، ۱۹:۱۰ - فاطمه
    واقعا
نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایده های عاشقانه» ثبت شده است

بسم الله

هفته دیگه تولد همسرمه. ملاک من و همسرم برا کادو خریدن چیزیه که بهش احتیاج داریم. برا همین می‌خوام براش لباس بخرم ولی برای اینکه هیجان کار بیشتر بشه و نشون بدم که چقدر دوسش دارم تصمیم گرفتم برای کادو کردنش حوصله بیشتری بذارم. از ایده کادو بادکنکی خیلی خوشم اومد. روششو برا دوستای عزیزم میذارم تا اگه دوست داشتن استفاده کنند.


برای این کار به کمک یک نفر غیر از خودتون احتیاج دارین. بادکنک بسته به اندازش تا یه میزانی کش میاد و این مقدار برای گذاشتن هر هدیه‌ای مثل: عروسک، گل، ادکلن و... کافیه. در ابتدا به دوستت بگو تا دو تا دستاشو داخل بادکنک باد نشده بذاره طوری که دستش به ته بادکنک بچسبه حالا دهانه و داخل بادکنک را تا جاییکه امکان داره بکشه تا حدی که بشه کادو رو داخلش گذاشت. نکته  مهم اینه که باید دستهاش کاملا خشک باشه. حالا ته عروسک یا لباسمون رو وارد بادکنک میکنیم و کم کم اونو کامل داخل بادکنک میذاریم. از گذاشتن اشیائی که تیزن و ممکنه باعث ترکیدن بادکنک بشه اجتناب کنین. وقتی کار قرار دادن عروسک یا اشیای دیگه در بادکنک تموم شدبه دوستتون بگید که به آرومی دستشو بکشه بیرون و برای این کار به شما نیاز داره شما باید با دو تا دستت بیرون بادکنکو جاییکه دست دوستتون قرار داره رو بگیری و بکشی تا راحت دستش بیرون بیاد. وقتی که دستتاشو بیرون آورد، به آرومی بادکنکو رها کنین. حالا می‌تونید بادکنکتو باد کنید.

                                   


در این صفحه و اینیکی صفحه می‌تونید نمونه‌های جذاب دیگه‌ای از کادوی بادکنکی رو ببینین و ازش ایده بگیرین.

______________

منبع: هفته نامه متاهلین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۳۹
افسر ولایی مهدی(عج)
هوالمحبوب

آب را گل نکنیم!
وقتی تشنشه و حالشو نداره بره برا خودش آب بیاره بهم میگه: "خیلی تشنمه و می‌خوام با دستای تو آب بخورم..."وقتایی هم که دلش میوه می‌خواد صدام می‌کنه و میگه: " شما که دستت نمک داره چندتا میوه برایم پوست می‌کنی تا با نمک دستت بخورم؟"
وقتی اینقدر با محبت خواسته‌هاشو بهم میگه. منم زورکی نمیرم براش آب بیارم با عشق میرم آشپزخونه و با نوای دل براش یه لیوان آب میریزم...

لیوانو میدم دستشو بهش میگم: گوارای وجودت عزیزم!

شاید عشق یعنی همین! اون آب بطلبه و من براش آب بیارم! اون با آب خوردن عاشقتر شه و من با آب دادن.

 

          به شیرین زبانی و لطف و خوشی          توانی که فیلی زمویی کشی

_______________
پ ن: این خاطره من رو برد به دوران عاشقی امام خمینی(ره) و همسر ایشون. هروقت امام تشنه شون میشد و خودشون نمی تونستند برن آب بخورن، رو به همسرشون میگفتن "تشنم شده" ! ؛ یعنی بصورت مستقیم به همسرشون نمیگفتن آب برام بیارین؛ اینم درسی از زندگی پربرکت ایشون.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۴۵
افسر ولایی مهدی(عج)

باران گل

هوالمحبوب

هر دفعه که از در میاد تو، دستشو پشتش می‌گیره و بهم میگه: "عزیزم! چشمهاتو ببند"

با لبخند چشمهامو می‌بندم و چند ثانیه بعد...

.

.

لطافت گلهای بهاری پوست صورتمو نوازش میده!

و امروز...

سر سجاده‌ام نشسته بودم و قرآن می‌خواندم که او پشت سرم ایستاد و برای هزارمین بار گلش را گل باران کرد.


تو دوران نامزدی، میزان ابراز علاقه‌ی زبانی همسرم بهم خیلی زیاد بود. اما بعد از عروسی خیلی کمتر شد. بعدا فهمیدم که اکثر آقایون اینطورین. علتش هم اینه که قبل از عقد برای ابراز علاقه‌ راهی بجز گفتن "دوستت دارم" ندارن! اما الان تو خونه خودشون بوسه‌های وقت و بی‌وقت دارن! آرامشی دارن که بدون گفتن "دوستت دارم" هم براش لبخند میزنن و آرومشون می‌کنه.مردانگی‌ و فداکاری‌هایی دارن که چیزی بالاتر از محبت زبانیه.

منبع: هفته نامه متاهلین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۲۷
افسر ولایی مهدی(عج)

فال قهوه

تو یه روز سرد زمستونی هیچی مثل یه شیر قهوه داغ سرما رو از تن من بیرون نمی‌کنه. خصوصا اگه این شیر قهوه بهونه ی یه گپ دوستانه با همسرم باشه.

همسرم مثل خیلی از آقایون کم حرفه. دوست داشتم یه جوری سر حرف رو باز کنم که اون هم سر ذوق بیاد. بعدازظهر جمعه بود و هوا هم بس ناجوانمردانه سرد! دو تا فنجون شیر قهوه درست کردم و آوردم. وقتی قهوه‌ها رو خوردیم فنجون شوهرم رو برداشتم و با دقت و بدون اینکه خنده ام بگیره ته فنجون رو نگاه کردم و خیلی جدی بهش گفتم:"می‌خوام فالت رو بگیرم" اینقدر جدی تو حس رفته بودم که گفت:" من به این چیزا اعتقاد ندارم!" چند لحظه بعد با تردید پرسید:"بلدی یا داری سر به سرم می‌ذاری؟"

گفتم: گوش کن ببین درست می گم یا نه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۰۲
افسر ولایی مهدی(عج)
ابراز عشق به سبک نوت...

من عاشق سورپرایز کردن همسرم هستم. سورپرایز‌های وقت و بی‌وقت! یروز وقتی همسرم هنوز از سرکار برنگشته بود تصمیم گرفتم براش یه جشن نوتی بگیرم...

از هر آهنگی، یه تیکه ش رو روی یه استیک نوت نوشتم و اول از همه یکی رو چسبوندم روی درب ورودی که به محض اینکه از راه میرسه، اینو ببینه. یکی روی در اتاق خواب، یکی روی آینه میز آرایش، یکی روی در هال، یکی روی آینه هال! همسرم بعد از اینکه 2 تا از یادداشت ها رو دید فهمید تعدادشون زیاده شروع کرد به گشتن توی خونه و همشون رو پیدا کرد!


البته اونم همون شب ذوقشو بهم ثابت کرد...

مشغول کارای خونه بودم که صدام کرد: برو توی اتاق خواب شاید یه چیزایی باشه که دوست داشته باشی ببینی! تحمل نداره و هر سوپرایزی داشته باشه خودش لو میده.

اولین یادداشت رو توی اتاق خواب چسبونده بود. دومی رو پشت تلویزیون، سومی زیر کابینت، چهارمی توی لباسشویی، پنجمی توی سولاردم، ششمی روی فرش، هفتمی روی آیفون، هشتمی روی دکور آشپزخونه و نهمی روی آبریز یخچال.

 هر یادداشتی رو که پیدا می‌کردم کلی خوشحالی می‌کردم و می‌پریدم هوا.خیلی ذوق کردم!خیــــــــــــلی. همه رو که پیدا کردم گفتم: واقعا تو هم اندازه‌ی من ذوق کردی؟ گفت: بله حتی بیشتر!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۳
افسر ولایی مهدی(عج)