عاشقانه های حلال

وبلاگ رسمی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی : @asheghaneh_halal

عاشقانه های حلال

وبلاگ رسمی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی : @asheghaneh_halal

عاشقانه های حلال

بسم رب المحبوب؛
آدرس کانال و پیج های ما در تلگرام:

عاشقانہ هاے حلال:

tel & insta: @asheghaneh_halal

خادم مجازے:

tel & insta: @khadem_majazi

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۲ مرداد ۹۶، ۱۹:۱۰ - فاطمه
    واقعا
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «همسرداری شهدا» ثبت شده است

شیرینی مشترک

بسم رب الشهدا

جعبه شیرینی را جلو بردم و تعارف کردم. یکی برداشت و گفت: می توانم یکی دیگر هم بردارم؟ گفتم: البته این حرفها چیه سید؟! و سید یک شیرینی دیگر هم برداشت، اما هیچ کدام را نخورد. کار همیشه اش بود. هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می کردند، بر می داشت، اما نمی خورد. می گفت: «می برم تا با خانم و بچه ها با هم بخوریم.» به ما توصیه می کرد که این خیلی موثر است که آدم شیرینی های زندگی اش را با خانواده اش تقسیم کند.

شاید برای همین هم همیشه در خانه نماز را به جماعت می خواند!

منبع:کتاب مجموعه خاطرات 19 ؛ شهید آوینی / نشر یا زهرا سلام الله علیه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۳:۴۳
افسر ولایی مهدی(عج)

بسم الله ارحمن الرحیم

وفای به عهد

روزی که مصطفی به خواستگاری من آمد مادرم به او گفت :

این دختر صبح ها که از خواب پا می شود ، در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زند ، یک نفر تختش را مرتب کرده است

و لیوان شیر را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه را آماده کرده اند. شما می توانید با این دختر ازدواج کنید ؟

مصطفی که خیلی آرام گوش می کرد ؛ گفت :

(( من نمی توانم برایش مستخدم بگیرم ، ولی قول می دهم تا زنده ام ،وقتی بیدار شد ، تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را

روی سینی بیاورم روی تخت.))


تا وقتی شهید شد این کار را می کرد ، خودش قهوه نمی خورد اما چون می دانست ما لبنانی ها عادت داریم ؛ درست می کرد و

وقتی منعش می کردم ، می گفت :

((من به مادرتان قول داده ام تا زنده ام این کار را برای شما بکنم.))

منبع : سر رسید یاران ناب سال ۱۳۹۱

بازنشر از: ابر و باد

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۵۵
افسر ولایی مهدی(عج)

بسم الله الرحمن الرحیم

شرایط سخت
به خاطر کار حسین از ارومیه رفتیم سیرجان. شرایط برام خیلی سخت بود.از یه طرف آب و هوا غیر قابل تحمل بود و از طرفی زندگی با صاحب خونه ی بداخلاق. یه روز دیگه طاقتم طاق شد و گفتم:" زندگی تو این شرایط خیلی برام سخت شده".
حسین هم سریع رفت یه خونه با موقعیت بهتر اجاره کرد.
دو ماه از رفتنمون به خونه دوم گذشته بود که فهمیدم اجاره ای که واسه این خونه می ده از حقوق ماهیانه اش بیشتره.
بهش گفتم:" خواهش می کنم بریم یه خونه دیگه.نمی خوام بیشتر از این اذیت بشی".
گفت:" نمی خوام همسری که تموم قوم و خویشش رو ول کرده و به خاطر من به یه زندگی ساده تن داده و از شهر خودش دور شده رو، ناراحت ببینم".
« خاطره ای از شهید حسین تاجیک/همسفر شقایق،ص276 »

__________________________

مرتبط نوشتـ:
اگر در جامعه ای خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را برطرف نموده و فرزندان را تربیت کردند، جامعه ای که اینطور خانواهد ها را داشته باشد به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد. مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
مطلع عشق،ص23و24

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۲۸
افسر ولایی مهدی(عج)