فال قهوه
تو یه روز سرد زمستونی هیچی مثل یه شیر قهوه داغ سرما رو از تن من بیرون نمیکنه. خصوصا اگه این شیر قهوه بهونه ی یه گپ دوستانه با همسرم باشه.
همسرم مثل خیلی از آقایون کم حرفه. دوست داشتم یه جوری سر حرف رو باز کنم که اون هم سر ذوق بیاد. بعدازظهر جمعه بود و هوا هم بس ناجوانمردانه سرد! دو تا فنجون شیر قهوه درست کردم و آوردم. وقتی قهوهها رو خوردیم فنجون شوهرم رو برداشتم و با دقت و بدون اینکه خنده ام بگیره ته فنجون رو نگاه کردم و خیلی جدی بهش گفتم:"میخوام فالت رو بگیرم" اینقدر جدی تو حس رفته بودم که گفت:" من به این چیزا اعتقاد ندارم!" چند لحظه بعد با تردید پرسید:"بلدی یا داری سر به سرم میذاری؟"
گفتم: گوش کن ببین درست می گم یا نه