خاطره 19 (فراخوان حریم آسمانی) / دختر بچه ای که درس عاشقی داد
بسم رب المحبوب؛
نیمه ی شعبان امسال در یه پارکی یه مراسم جشن راه انداخته بودن جمعیت عجیبی اومده بود متاسفانه خیلی ها هم حجاب مناسبی نداشتن؛ بعد از یه برنامه، قبل از اینکه مجری بره رو سِن، یه اتفاق عجیب افتاد!
یه دختر خانوم کوچولو پرید روی صحنه و میکروفن رو برداشت؛ تقریبا شش ساله می خورد!
انگار منتظر چنین فرصتی بود که بره بالای سِن مجری و مسئولین مراسم از تعجب دهنشون وا مونده بود
به هم می گفتن: این بچه کیه؟! چرا رفته اون بالا؟! چی میخواد بگه؟!
دختر بچه میکروفن رو روشن کرد و با صدای بلندی رو به جمعیت گفت:
- کیا خدا رو دوست دارن؟ هر کی خدا رو دوست داره دستاشو بگیره بالا؟!
جمعیت که از شیرین زبونی دختر به ذوق اومده بودن، به هم نگاه کردن و همه دستاشونو بردن بالا!
اکثر جمعیت اون مراسم رو هم خانومها تشکیل می دادن؛
تا جمعیت دستش رو بالا آورد، دختر بچه با یه حالت معصومانه ای گفت:
- اگه خدا رو دوست داری حجابت کو؟! مگه خدا نگفته حجابت رو رعایت کن؟!
اینطوری دوسش داری؟! اینطوری عاشقشی؟!
وااای! چه صحنه ی عجیبی بود! اشک خیلی ها از گوشه چشمشون راه افتاد...
چه درسی داد بهمون اون دختر بچه!
کل اون جلسه ی چند ساعته یه طرف، چند لحظه ای که دختر بچه حرف زد یه طرف...
درس عاشقی بهمون داد با اون دل کوچیکش
منبع: پرسنس چادر به سر