بسم رب المحبوب تصدقت شوم... زمان: فروردین 1312/ذى القعده 1351. تصدقت
شوم؛ الهى قربانت بروم، در این مدت که مبتلاى به جدایى از آن نور چشم عزیز
و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش
است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند.
[حالِ] من با هر شدتى باشد میگذرد ولى بحمدالله تا کنون هرچه پیش آمد
خوش بوده و الآن در شهر زیباى بیروت هستم؛ (2)
حقیقتاً جاى شما خالى است فقط براى تماشاى شهر و دریا خیلى منظره خوش
دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالى به دل بچسبد.
مکان: لبنان، بیروت.
مخاطب: ثقفى، خدیجه (1).