گار مهربانی عثمان واگیر دار بود و هر انسانی در همنشینی با او، دچارش میشد. این را از محبتهای یان فهمیدم وقتی چند روز متوالی تمام وقتش را صرف محیا کردنِ مقدمات سفرمن و مادر به ایران کرد. و در این بین خبری از عثمان نبود. نه تماس… نه ملاقات.. و من متوجه شدم که مردها کودکترین، کودکان جهانند...