بسم الله
" یادم نمیرود
جشن ازدواج دانشجویی
کارگاه آموزشی
و صحبتهای مجری برنامه و صدای قهقهه دانشجوها!
یادم نمی رود چه لطیفه های ضد مرد و زنی میگفت و بچه ها ریسه میرفتن از خنده...
یادم نمیرود که هربار که خانم ها رو ضایع میکرد و آقایان مجلس با دست و سوت و فریاد همراهی اش میکردن، تو چه آرام و زیبا و دلنشین دستانم را می فشردی!
من همین ها را دوست دارم. همین احترام های عاشقانه را! همین عشق های محترمانه را!
"
____________
خاطره از: شمیلی