عاشقانه های حلال

وبلاگ رسمی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی : @asheghaneh_halal

عاشقانه های حلال

وبلاگ رسمی کانال تلگرامی و پیج اینستاگرامی : @asheghaneh_halal

عاشقانه های حلال

بسم رب المحبوب؛
آدرس کانال و پیج های ما در تلگرام:

عاشقانہ هاے حلال:

tel & insta: @asheghaneh_halal

خادم مجازے:

tel & insta: @khadem_majazi

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۲ مرداد ۹۶، ۱۹:۱۰ - فاطمه
    واقعا
نویسندگان

خاطره 28 (فراخوان حریم آسمانی) / به مادرش بگو!

يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۱۳ ب.ظ

بسم رب النور

اومده بودند خونمون مهمونی. در یه موقعیت مناسب که دور و برش خلوت شد رفتم جلوش وایستادم و میخواستم آروم بهش بگم بذار روسریت رو برات درست کنم و همزمان دستم رو بردم به طرف روسریش که دیدم پدرش داره بهم میگه: به مادرش بگو!

متوجه شده بود که میخوام چیکار کنم. در لحظه ی اول اعتنا نکردم و به فاطمه نزدیکتر شدم و شروع کردم به گفتن همون جمله که پدر فاطمه دوباره با لحن باشتاب تری گفت: به مادرش بگو! به مادرش بگو!

در اون لحظه با توجه به اینکه به فکر اثرگذاری کارم بودم و نگران بودم که اون دختر نوجوون ناراحت نشه، این فکر به ذهنم خطور کرد که شاید منظور این باشه که باید به مادرش بگم که مادرش با لحن مادرانه ای به دخترش بگه… ولی دیگه دستم رسیده بود به موهاش و داشتم روسریش رو می اوردم جلو که برگشتم به طرف پدرش نگاه کردم. اشاره ای به سمت همسرش کرد. من هم به درست کردن روسری دخترش ادامه دادم…

روسری فاطمه درست شد و فاطمه ساکت و بی صدا نشسته بود و داشت با یه لبخند رضایت کوچیک و با محبت تمام بهم نگاه میکرد.

بعدش یادم افتاد که مادر این دختر نه تنها سالهای ساله بدحجابـه که آرایش هم میکنه و… تازه متوجه شدم که منظور اون بنده خدا این بوده که باید به خانمش هم بگم که حجابش رو رعایت کنه و رعایت حجاب خانمش براش اولویت بیشتری داشت که با شتاب و حال مضطر میگفت که به مادرش بگو!

در اون لحظه موندم که بهش چی بگم؟!

آخه مرد مومن! اگر تو به عنوان شوهر نتونی به همسرت بگی که با حجاب باشه، دیگه از بقیه چه توقعی داری؟!!!

در اون لحظه خیلی دوست داشتم هم خانمش رو برای بدحجابی نهی از منکر کنم هم خودش رو امر بمعروف! باید میفهمید که خودش هم میتونه خانواده ش رو امربمعروف و نهی ازمنکر کنه…

نمیدونستم باید چیکار کنم؟!

تنها واکنشی که در اون لحظه به ذهنم خطور کرد این بود:

رو به پدر فاطمه با اشاره به طرف مادر فاطمه گفتم: این دیگه به خود شما مربوط میشه! (متوجه شد که منظورم اینه که خودت باید بگی .با لحن طنز آلود ادامه دادم) من وارد مسائل شخصی شما نمیشم! به خودتون مربوطه!

منبع: جنبش حیا در گوگل پلاس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">